بیخیالی ...

قلب یک زن باید سرشار از عاطفه باشه باید بخنده تا بتونه انرژیشو منتقل بده نمیدونم کجا هستم کجای زندگی قرار دارم .... حالم بد میشه از این همه بیخیالی, از این همه نادیده گرفتن ...انتظار داشتم وقتی شبا نمیتونم بخوابم تو این وضعیت سخت بارداری از درد معده شبا راه رفتن ... انتظار دارم کسی کنارم باشه کسی باشه مرحم دردم ن که بخوابه خودشو به بیخیالی, بزنه انقد دردم زیاد بشه که یکی دیگه بره واسم قرص بگیره خدایا حالم بد میشه از مردایی که مادراشون خوب تربیتشون نکرده از بی فرهنگی از بی احترامی ... نمیدونم چیکار کنم نمیدونم ..‌‌. 

دوست دارم انقد گریه کنم تا همه ی این نفرت ها ازم بره بیرون ...

از خدا میخوام درمقابل بی فکری شوهرم یه دل مثل دریا بهم بده اونقدر بزرگ باشه که این کاراشو از حماقت و نادونی بدونم ن اینکه بگم بیخیاله ...

خدایا تو این شبا بیشتر هوامو داشته باش بهم قدرت بده صبر کنم کاری نکنم که بعد پشیمون بشم 

باید مراقب رفتارمون باشیم مراقب کارهامون ...شاید ندونسته دل کسیو بشکنیم :((

ساده بودن ......